بالهای شکسته







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





جواب معشوقه ی زیرک به عاشق عجول

 

کم کم خواب اورا فرا گرفت

چشم برهم گذاشت وبه خواب رفت

وقتی معشوقه اش به وعده گاه آمد دید اوبه خواب رفته است

پس چند گردو در جیبش گذاشت و رفت

صبح وقتی بیدار شد خود را در میان کوچه دید..

جریان شب گذشته به یادش آمد

افسوس خورد که چرا معشوقه اش را ندیده است

حرکت کرد تا گرد وخاک لباسش را پاک کنه همین که دست به لباس خود زد

متوجه شد که از داخل جیبش صدایی می آید

دید در جیبش تعدادی گردو است

با خود گفت:باید سری در این کار باشد

داستان خود را به پیرمردی که سرد وگرم روزگار بسیار چشیده بود در میان گذاشت

آن پیرمرد گفت:معشوقه ی تو با گذاشتن گردو در جیبت میگوید

که هنوز هنگام عشق بازیت نشده است

این چند گردو را گذاشته تا با آنها سرگرم شوی وبازی کنی...

به تو میگوید :کسی که طالب وصل است باید بیش از این

بر گرفتاری وناملایمات.

صبر وشکیبایی بنماید....

پایان

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط ♥ ♀★•★♥ princesS AmiRi♥★•★♀ ♥ در 11:17 | |



جاوا اسكریپت